خنداننده شو، به سبک طلبگی
29 مرداد 1396 توسط دخترکی از تبار آفتاب
گرماگرم صحبت از عالم ذر و اختلاف آراء بودیم که، دخترک کوچولویی با کیف و کفش قرمز و بلوزی صورتی رنگ با گل های آبی آسمانی، تق تق کنان وارد کلاس شد و به استاد گفت: میای با من بازی کنی؟ صدای خنده در فضای کلاس پیچید، در حال خندیدن بودم که، بدنم تکان محکمی خورد، یک آن به خود آمدم که در اتوبوس نشسته ام و خانمی با چشمانی گرد شده که مثل هاء دو چشم می ماند تمام هیکلم را ورانداز می کرد، خنده روی لبانم خشکید و از خجالت دو ایستگاه مانده تا خانه پیاده شدم.